دیجیتال مارکتینگ چیست؟

اصطلاح بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) از دو دهه پیش تاکنون به عنوان زیرمجموعه‌ای از مدیریت بازاریابی و نیز مدیریت تبلیغات مورد اشاره قرار می‌گیرد.

اما با توجه به توسعه فناوری اطلاعات طی سالهای اخیر، افزایش متوسط زمان آنلاین بودن کاربران، استفاده گسترده از موبایل و افزایش ضریب نفوذ اینترنت در جهان، امروزه به عنوان یک دانش و تخصص مستقل مورد توجه قرار می‌گیرد.

تعریف بازاریابی دیجیتال

سایت HubSpot که از سایت‌های معتبر در حوزه بازاریابی دیجیتال و استراتژی محتوا محسوب می‌شود در تعریف بازاریابی دیجیتال به این نکته اشاره کرده است که این عبارت، یک چتر مفهومی محسوب می‌شود.

به عبارت دیگر، به جای اینکه بتوان تعریف مستقیمی برای آن ارائه کرد، بهتر است همه‌ی آن تکنیک‌ها و ابزارهایی را بشناسیم که زیر عنوان دیجیتال مارکتینگ قرار می‌گیرند.

اگر چه تعریف واحدی از بازاریابی دیجیتال در دست نیست، اما به نظر می‌رسد بتوان تعریف زیر را تا حد خوبی، فصل مشترک توضیحات رایج در زمینه بازاریابی دیجیتال در نظر گرفت (+):

 

 

بازاریابی دیجیتال شامل مجموعه همه ابزارها و فعالیت‌هایی است که برای بازاریابی محصولات و خدمات در بستر دیجیتال (وب، اینترنت، موبایل یا سایر ابزارهای دیجیتال) مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

 

ابزارهای بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ

موارد زیر، نمونه‌هایی از ابزارهای بازاریابی دیجیتال محسوب می‌شوند:

  بازاریابی توسط موتورهای جستجو (SEM) [شامل ترافیک ارگانیک و خریداری شده]

  بهینه سازی برای موتورهای جستجو (سئو)

  بازاریابی محتوا (Content Marketing)

  بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)

  بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Media Marketing)

  استراتژی محتوا (Content Strategy)

  تبلیغات بر اساس کلیک (PPC)

  اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)

  تبلیغات بنری (Banner Advertising)

  ایمیل مارکتینگ

  بازاریابی موبایلی یا موبایل مارکتینگ (یا اصطلاح قدیمی آن: تبلیغات موبایلی)

  بازاریابی از طریق همکاری در فروش (Affiliate Marketing)

  تولید محتوا

  بازاریابی ویروسی دیجیتال (Digital Viral Marketing)

گاهی در فهرست ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، به تبلیغات هدفمند و سفارشی شده (Targeted Advertising) و نیز تبلیغ مستقیم (Native Advertising) هم اشاره می‌شود.

اما با توجه به اینکه این دو عنوان، عملاً فراگیرتر هستند و هم‌رده با سایر موارد نیستند (می‌توانند سایر گزینه‌ها را هم پوشش دهند)، آنها را در فهرست بالا قرار ندادیم.

تذکر: در حال حاضر هم، در فهرست فوق، هم‌پوشانی‌هایی وجود دارد. اما چون این فهرست در بسیاری از کتابها و مراجع رسمی به همین شیوه مورد اشاره قرار می‌گیرد، ما هم روش رایج را مورد استفاده قرار دادیم.

سرفصل های دوره دیجیتال مارکتینگ

ما در بعضی درس‌ها (از جمله مذاکره) سرفصل های پیشنهادی از سوی متمم را برای مدرسان آن درس‌ ارائه می‌کنیم.

برای دوره دیجیتال مارکتینگ هم یک مجموعه سرفصل آموزش دیجیتال مارکتینگ طراحی شده که مراجعه به آن و مطالعه‌اش می‌تواند برای مدرسان دیجیتال مارکتینگ و نیز کسانی که در زمینه مشاوره دیجیتال مارکتینگ فعالیت می‌کنند مفید و آموزنده باشد:

 دوره آموزش دیجیتال مارکتینگ – سرفصل های پیشنهادی متمم

چند کتاب آموزش دیجیتال مارکتینگ

کتاب فارسی دیجیتال مارکتینگ، آن‌قدر زیاد نیست که دست شما در انتخاب آن‌ها باز باشد.

اما در زبان انگلیسی، کتابهای آموزش دیجیتال مارکتینگ کم نیستند. ضمن این‌که در هر یک از موضوعات تخصصی بازاریابی دیجیتال هم، کتابهای فراوانی وجود دارند (مثلاً کتابهای موبایل مارکتینگ یا کتابهای بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، خود دنیای بزرگی دارند).

بنابراین نمی‌توانیم بگوییم چند کتابی که در این‌جا معرفی می‌کنیم، حتماً بهترین کتابهای دیجیتال مارکتینگ هستند. اما حداقل شناخته شده و معتبرند.

ضمن این‌که ما هم در درس‌های مرتبط با بازاریابی دیجیتال، از آن‌ها استفاده کرده و بارها به آن‌ها ارجاع داده‌ایم.

بازار کار و آینده شغلی رشته برق چگونه خواهد بود ؟

معنی الکترونیک:بخشی از فیزیک که به مطالعة پدیده ها و دستگاه های الکترونی مانند ترانزیستور، کامپیوتر و غیره و نیز طراحی و ساخت کنترل و کاربرد وسایل مربوط می پردازد.
رشته الکترونیک:رشته الكترونیك یكی از رشته‌های صنعتی مادر محسوب می‌شود و تمام علوم و فنون موجود به نحوی با این علم پیوند خورده‌اند به نحوی كه از وسایل روزمره زندگی تا پیچیده‌ترین فن‌آوری‌های فضایی حضور این علم به وضوح قابل مشاهده است. بی‌شك برای یافتن جایگاه مناسب این علم در كشورمان بایست مبانی آموزش این رشته با استحكام و براساس برنامه‌ریزی علمی پایه‌گذاری شود رشته الكترونیك در هنرستانها از اساسی‌ترین و نقطه‌ شروع مناسب برای فراگیری این علم محسوب می‌شود.
 
علم الکترونیک همگام با پیشرفت روزافزون تکنولوژی هم اکنون در کلیه امور مربوط به زندگی انسانها رخنه کرده و در حال پیشرفت می باشد و در آینده تزدیک کل زندگی انسانها را تحت تاثیر خود قرار میدهد . هم اکنون رشته الکترونیک مهمترین رشته فنی و مهندسی در دانشگاها و هنرستانها میباشد و کسانی که از نظر علم ریاضیات و  فیزیک دارای قدرت درک و تحلیل بالا تری هستند در این رشته می توانند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند . برخلاف ذهنیتهایی  که برای بعضی ها پیش آمده در نهایت یک فارغ التحصیل رشته الکترونیک را تعمیر کار رادیو و تلویزیون می پندارند ، در حالیکه اینطور نیست . رشته الکترونیک دارای گرایشهای مختلفی است که همگام با پیشرفت علم روز است مثل مکاترونیک بیوالکتریک وکنترل و... که در آینده نزدیک بازارکار بیشتری در انتظار فارغ التحصیلان این رشته خواهد بود .


       اهداف تدوین رشته الکترونیک :   
1- تعمیر وسایل الکترونیکی ساده خانگی2- طراحی و ساخت فیبر مدارهای الکترونیکی3- مونتاژ قطعات الترونیکی روی برد مدار چاپی4- نصب و راه اندازی تجهیزات ساده الکترونیکی5- نصب و راهاندازی آنتن مرکزی برای ساختمانهای کوچک6- سر پرستی بخش های کوچک مونتاژ7- کار با دستگاه های اندازه گیری8- خواندن نقشه های الکترونیکی9- طراحی و ساخت تقویت کتتده ها10- آشنایی با سیستم های مخابرات و ارتباطات 11- آشنایی با مدارهای دیجیتالی و سخت افزار رایانه
بازار کار رشته الکترونیک:با توجه به کمبود متخصص در این رشته ، موقعیت های شغلی فراوانی برای فراغ التحصیلان وجود دارد. شرکتهای مخابراتی، تولید و توزیع برق، شرکتهای تابعه وزارت نفت و بسیاری از کارخانجات صنعتی و تولیدی به طور کلی به استخدام مهندسان الکترونیک می پردازند.

ادامه تحصیل:

فارغ التحصیل در مقطع كارشناسی برق كه مدرك خود را در یكی از چهار گرایش الكترونیك، مخابرات، قدرت و كنترل می گیرد، می تواند در یكی از این گرایشها (اختیاری) یا رشته ای كه برق زیر مجموعه ای برای آن تعریف شده، ادامه تحصیل نماید. این رشته به صورت: مهندسی برق- الكترونیك، برق- قدرت، برق- مخابرات (شامل گرایش های: میدان، سیستم، موج، رمز، مایكرونوری) برق- كنترل، مهندسی پزشكی (گرایش بیوالكتریك)، مهندسی هسته ای (دو گرایش مهندسی راكتور و مهندسی پرتو پزشكی، مهندسی كامپیوتر (معماری كامپیوتر، هوش مصنوعی و رباتیك) است. برای تحصیل در مقطع دكترای تخصصی، می توان، در هر یك از زیرشاخه های تخصصی‌تر گرایشهای یاد شده میزان مورد نیاز واحدها را اخذ كرد و رساله دكتری را در همان موضوع خاص ارائه داد. مسلم است این زیر شاخه ها، گرایشهای تخصصی تر این چهار گرایش است. امكان ادامه تحصیل در كلیه گرایشهای یاد شده در مقطعهای كارشناسی ارشد و تا حد زیادی در دوره دكتری، در داخل كشور وجود خواهد داشت. رشته برق به دلیل كاربردی بودن آن در بسیاری از علوم مهندسی دیگر، برای فارغ التحصیلان امكان تحصیل در بسیاری گرایشها و دانشها را فراهم می کند.

منبع:electronic-salahi.mihanblog.com › tag
مطالب ابر بازار کار رشته الکترونیک و الکتروتکنیک - الکترونیک-الکتروتکنیک

نکات مهم کتاب اثر مرکب

((مهم نیست چه چیزی یاد می گیرید یا از چه استراتژی و تاکتیکی استفاده می کنید، موفقیت در نتیجه اثر مرکب به دست می آید)).

 

۱ – سکه جادویی یک سنتی

اثر مرکب اصل به دست آوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است. یعنی شما با قدم هایی کوچک که خیلی به چشم نمی آیند، به نتایج بزرگی دست پیدا کنید. این اصل کلی مبتنی بر فرمول ذیل است:

انتخاب های کوچک و هوشمندانه + پایداری و ثبات قدم + زمان = ایجاد تفاوت های بنیادین

 

 

۲ – اثر موجی

در کنار اثر مرکب باید به اثر موجی هم توجه کنیم. ما باید بدانیم چه اعمال و افعال مثبت و چه منفی ما اگر تداوم پیدا کند و تکرار شود، غیر از تاثیر خود، اثر موجی نیز به دنبال دارد و آثار و نتایج ناخواسته و غیر منتظره ای را در پی خواهد داشت.

 

 

۳ – موفقیت مایکروویوی به دست نمی آید!

اگر به اثر مرکب و اثر موجی معتقد شویم و بدانیم که موفقیت در سایه سخت کوشی، نظم و عادت های خوب به دست می آید، متوجه خواهیم شد که نباید در انتظار کسب نتایج آنی باشیم. تفکر مایکروویوی و فست فودی در مورد موفقیت هرگز وجود ندارد! ما باید برای همیشه این نوع تفکر و شیوه موفقیت بخت آزمایی را رها کنیم و بدانیم اگر هم داستانهایی مطرح می شود که یک فکر یک شبه میلیاردر شده یا در یک قرعه کشی برنده شده است، درباره سکه دیگر آن یعنی میلیونها نفری که در قرعه کشی ها شرکت کرده اند و بازنده شده اند، صحبتی نمی شود!

 

 

۴ – نیش پشه ها

انتخاب ها ریشه دستاوردهای ماست. ما در طول زندگی خود یا انتخاب هایی کرده ایم که به نتیجه ای رسیده ایم یا فکر می کنیم انتخابی نکرده ایم لیکن در واقع انتخاب کرده ایم که دریافت کننده منفعلی باشیم از هر چیزی که سر راه مان قرار گرفته است!

 

 

۵ – فرمول خوش شانسی

خورشید شانس همواره در آسمان می درخشد و هر کس باید بجای رفتن زیر سایه به آسمان نگاه کند و بگذارد پرتوی از شانس بر او بتابد.

ما اگر حداقل امکانات را داریم باید بدانیم خوش شانس هستیم و همواره در معرض شانس ها. فرمول شانس اینگونه است:

شانس= آمادگی + نگرش + فرصت + اقدام

 

 

 – اعتیاد به عادتهای خوب و بد

از نکات مهم در موفقیت پرورش عادات خوب و پیوستگی در انجام عادات خوب و ثبات قدم در انجام عادات خوب است. انسان موفق در واقع باید معتاد به موفقیت شود و این اعتیاد مثبت است که می تواند او را از دیگران متمایز کند.

مطالعات روانشناسی نشان داده اند که ۹۵ درصد از هر چیزی که احساس می کنیم، فکر می کنیم و انجام می دهیم در نتیجه یک عادت یادگرفته شده است. عادت ها کمک می کنند ما بدون فکر کردن کارهای روزمره مان را چه خوب و چه بد انجام دهیم.

 

 

۷ – تکانش

قانون اول نیوتن (اینرسی) می گوید اجسام ساکن تمایل به سکون دارند مگر این که نیرویی خارجی بر آنها اعمال شود و اجسام متحرک نیز تمایل به حرکت دارند. وقتی اثر مرکب، اثر موجی و تبدیل عادات بد به عادات خوب در زندگی ما آغاز شود، این نقطه حرکت است و شروع است. یعنی چرخ و فلک دستی با هر مشقتی راه افتاده است و تکانش ایجاد شده است!

 

 

 – ریتم زندگی و ثبات قدم

دانستیم که برای تغییر، ایجاد عادات و رفتار خوب و ایجاد تکانش لازم است، اما این تکانش باید با ریتم منظم و دائمی و ثبات قدم همراه باشد. حرکت های افراطی و تفریطی، موضع های عجله ای و جوگیر شدن و عدم ریتم مناسب موجب خواهد شد که ثبات قدم نداشته باشیم و تکانش ما با لرزه های فراوان و یا حتی سکون و سکوت مواجه شود…. واقعیت رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود اینجا نمودار می گردد و باید بدانیم هیچ چیز مثل عدم ثبات قدم و نداشتن ریتم مناسب در تغییر، نمی تواند تکانش را با مشکل مواجه کند! اگر قصد ورزش داریم یا می خواهیم در کلاس زبان شرکت کنیم این که بگوییم یک باره ۵ روز در هفته و روزی ۲ ساعت به کلاس می روم شاید کمتر از ۳ ماه بتواند دوام بیاورد ولی این که بگوییم هفته ای ۲ روز و روزی ۱ ساعت تمرین ورزش می کنیم شاید ۱۰ سال امکان تداوم داشته باشد!

 

 

۹ – ما انسانهای متاثر

حال که دانستیم اثر مرکب چیست و اثر موجی چه بر ما می آورد و عادات خوب و بد چگونه زندگی ما را ایجاد می کنند و ریتم زندگی چه تاثیری بر همه اینها دارد، لازم است این نکته را نیز بدانیم که برای تغییر و اصلاح و ایجاد اثر مرکب مثبت در زندگی مان باید از آنچه بر ما تاثیر می گذارند نیز آگاه باشیم. ورودی های ذهن ما – ارتباط ها – محیط سه عامل اساسی هستند که بر رفتار و عادات و رویه و ریتم زندگی مان اثر می گذارند.

 

 

۱۰ – اثر دیگران

از بهترین راه های دستیابی به اهداف این است که انرژی مان را در بخشش به دیگران متمرکز کنیم. اگر می خواهیم اعتماد به نفس خودمان بیشتر شود، سعی کنیم اعتماد به نفس اطرافیان مان را بالا ببریم. اگر حس امیدواری و مثبت اندیشی می خواهیم باید در شخص دیگری این ها را القا کنیم و اگر موفقیت برای خودمان می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم.

برند شخصی خود را چگونه ایجاد کنیم و توسعه دهیم؟

برند شخصی شما چگونگی ظاهر شدنتان در دنیای بیرونی است. به همین دلیل است که برندهای قوی ترجیح می دهند با افرادی با متانت و جالب شناخته شوند.

سازمان قدرتمند را افراد قدرتمند می سازند، از این رو کوشش برای توسعه ویژگی های فردی از طریق کسب شایستگی ها و ایجاد برند شخصی در فضای رقابتی امروز، امری غیرقابل اجتناب است. در زمینه اهمیت برند شخصی، کاتلر تحقیقی را انجام داده است که نتایج آن بر وابستگی موفقیت یک برند به توانایی و توسعه مهارت های مدیران و کارکنان تأکید دارد. وی معتقد است هرچه سازمان ها برای کسب شایستگی های کلیدی کارکنان سرمایه گذاری نمایند، به موفقیت برند خود در بازارهای رقابتی کمک می کنند. با توجه به اهمیت موضوع توسعه شایستگی ها و برتری مهارت ها در بهبود فضای کسب و کار، مصاحبه ای با خانم دکتر آذر صائمیان یکی از متخصصان و صاحب نظران این حوزه انجام دادیم.
آذر صائمیان در مقطع لیسانس در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران، در مقطع ارشد در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و در مقطع دکتری در دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه شهید بهشتی تحصیل کرده است. او سابقه ی بیش از 20 سال تدریس در دانشگاه ها و
مؤسسات تولیدی و صنعتی و 15 سال ارائه خدمات مشاوره مدیریت را در کارنامه خود دارد. همچنین تألیف بیش از 70 مقاله در مجلات ، ISI مجلات علمی- پژوهشی و مجلات تخصصی و تالیف و ترجمه سه کتاب از جمله فعالیت های پژوهشی اوست.
رساله دکتری صائمیان با عنوان طراحی و تبیین مدل توسعه برند شخصی مبتنی بر شایستگی فردی، اولین رساله دکتری با موضوع برند شخصی در ایران است. تقدم صائمیان در وارد شدن به بحث برند شخصی با دغدغه مندی و تعمقی همراه است که پس از خواندن این گفتگو بر خوانندگان آشکار می شود. دکتر آذر صائمیان در حال حاضر رئیس شورای سیاس تگذاری مجله مدیریت، عضو هیات مدیره جمعیت توسعه علمی کشور و قائم مقام دبیر کل انجمن مدیریت ایران است.مصاحبه با دکتر صائمیان درباره پرسونال برند

  • از نظر شما برند شخصی چیست و چه ویژگی هایی را توسعه می دهد؟

برند شخصی ایده قدرتمند، اثرگذار، روشن و مثبتی است که هر زمان دیگران به شما فکر کنند به ذهنشان خطور می کند. برند شخصی نشان دهنده ارزش ها، باورها و توانایی های افرادی است که برای ایجاد و توسعه آن چشم انداز و برنامه های اجرایی دقیق دارند. برندسازی شخصی فرآیندی است که افراد و تخصص شان را مثل برندهای تجاری علامت گذاری می کند. مفهوم برندسازی شخصی می گوید موفقیت از خود فرد به دست می آید؛ به این معنا که ذات و ماهیت یک فرد مشخص می کند که وی موفق خواهد بود یا نه. به علاوه، این فرآیند به صورت ایجاد یک دارایی که به فرد خاصی تعلق دارد نیز تعریف می شود؛ و پیکر، پوشش، ظاهر فیزیکی و زمینه های دانش را دربرمی گیرد؛ اما برندسازی شخصی، فقط به این موارد محدود نمی شود و منجر به یک احساس منحصربه فرد، به یادماندنی و ایده آل در صاحب برند می شود.
برند شخصی نشان می دهد که شما چه کسی هستید؟ چه کار می کنید؟ و چه چیز متفاوتی در شما وجود دارد؟ یا چگونه برای بازار هدف تان ارزش آفرینی می کنید. مونتویا، نویسنده کتاب برندی به نام شما و پدیده برندسازی شخصی می گوید: هرکسی، خواه ناخواه، دارای یک برند شخصی است. هدف باید این باشد که آن برند طوری طراحی شود که تأثیری واضح و حائز اهمیت در مورد شما و کارتان ایجاد کند، چه شما کارآفرین یا صاحب کسب و کاری کوچک باشید چه مدیرعامل یک شرکت بزرگ، برند شخصی زمانی معتبر می باشد که شما در رفتارهایتان وحدت رویه داشته باشید. داشن چشم انداز شخصی، دانش، مهارت، قدرت یادگیری، تفکر، اعتماد و علاقه مساوی با دارا بودن برند شخصی می باشد.
اجازه دهید در اینجا به این نکته بپردازم که وایت برای اولین بار در سال 1959 واژه �شایستگی � را برای توصیف ویژگی های شخصیت مرتبط با عملکرد برتر و انگیزه بالا معرفی کرد. وی تأکید داشت که ویژگی های شخصیتی فرد شامل کلیه ارزش ها و باورهایی می شود که در رفتار فرد نمایان می شود. وی همچنین به داشن انگیزه شخصی برای پیشرفت تأکید داشت و معتقد بود که بدون انگیزه بالا نمی توان عملکرد مطلوب داشت. این تحقیقات همچنان ادامه داشت تا در دهه 1960 رویکرد شایستگی به صورت رسمی در دانشگاه هاروارد مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت.
دانشگاه هاروارد در تبیین مؤلفه های اثرگذار بر شایستگی نقش اصلی را داشت. تام پیرز نیز از جمله افرادی بود که در حوزه برند شخصی مطالعات و تحقیقات گسترده ای انجام داد. اصطلاح برند شخصی اولین بار در یک مقاله در سال 1997 توسط تام پیرز استفاده و مطرح شد.

  • معمولاً مدیران و کارشناسان بیشتر با واژه برند محصول و برند شرکت آشنا هستند و کمتر در مورد برند شخصی و ویژگی های آن اطلاع دارند، وجوه تمایز و تفاوت این دو در چیست؟

اجازه دهید ابتدا هر کدام از این دو واژه را تعریف کنیم و سپس از تفاوت هایشان سخن بگوییم.
برند محصول: این برند، جهت افزایش درک مشریان از ویژگی ها، تمایزات و برتری های موجود در کالا و محصولات مورد استفاده قرار می گیرد. این برند طیف گسترده ای از نیاز مشتری تا قلمرو محصول، کیفیت و بسته بندی محصول و… را شامل می شود.
برند شخصی: به این برند، ایندیویژوال برند نیز گفته می شود. این برند بر اساس ویژگی ها و مهارت های شخصیتی، فرهنگی، تخصصی و اجتماعی شکل می گیرد و با برنامه ریزی مشخص و مدون، فرآیند رشد و ارتقای جایگاه فرد را در جهت دستیابی به فرصت های جدید تقویت
می نماید.
با مطالعه ویژگی های هرکدام از دو برند محصول و برند شخصی می توان به تفاوت ها، تمایزات و همچنین وجوه اشتراک آن ها دست یافت. در برند محصول، مشتری توجه خود را به کالا و ویژگی های آن معطوف می نماید و خیلی به سایر موضوعات قبل از فرآیند تولید محصول حساس نیست. در حالی که در برند شخصی این حساسیت مستمر و فراگیر است. برند محصول حاصل کارکرد مجموعه سیستم ها، منابع انسانی، منابع مالی، فناوری ها و امکانات در قالب یک شرکت است؛ در حالی که برند شخصی حاصل تلاش ها و سخت کوشی های خود فرد است. لذا در برند شخصی توسعه و گسترش شایستگی ها بسیار مهم است. من همواره گفته ام که یادمان باشد که بهترین و باکیفیت ترین محصولات، حاصل تلاش های بهترین افراد است. پس همه انواع برند زاییده تفکر، اندیشه و عملکرد افراد صاحب نظر و خبره می باشد.

  • کسب چه ویژگی ها و مهارت هایی به ایجاد برند شخصی کمک می کند؟

مولفه های اثرگذار بر توسعه برند شخصیافراد برای داشتن برند شخصی مطلوب باید ویژگی های مختلفی را از طریق کسب دانش، مهارت و تجربه بیاموزند و آن ها را به کار گیرند. بدون مهارت های حرفه ای، انسانی و ادراکی افراد نمی توانند حوزه برند شخصی خود را توسعه دهند. در این زمینه حداقل سه مؤلفه اساسی باید مد نظر باشد که عبارت اند از:
1- مؤلفه های فرهنگی.
2- مؤلفه های اجتماعی.
3- مؤلفه های تخصصی.
بدیهی است هرکدام از این سه مؤلفه خود به مجموعه های کوچک تری تقسیم می شوند که بدین ترتیب موضوع اثرگذاری آن ها بر توسعه برند شخصی طیف گسترده ای را دربرخواهد گرفت. با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده، مؤلفه های سه گانه فوق را برای برند شخصی در رساله دکتری خودم به شکل 1 ارائه نمودم.
مؤلفه های اثرگذار بر برند شخصی عمدتاً از سه حوزه دانش، مهارت و نگرش سرچشمه می گیرد که این سه به عنوان شایستگی ها نیز مطرح می باشند. از سویی دیگر مجموعه این شایستگی ها ریشه در بنیان های فرهنگی دارند که می تواند تأثیرات مثبتی در ایجاد و توسعه برند شخصی داشته باشد. در زمینه فرهنگ، موضوعاتی نظیر ارزش ها، باورها، انگیزش، سبک زندگی، ویژگی های شخصیتی و رویه های اثرگذاری و تأثیرپذیری مورد بررسی قرار می گیرد.
برای مؤلفه های اجتماعی با توجه به گستردگی آن ها می توان عوامل بی شماری را معرفی كرد كه هر یک به نحوی بر رفتار و شخصیت افراد تأثیر می گذارد. این عوامل اصلی و عمده عبارت اند از: اوضاع اقلیمی، موقعیت جغرافیایی، مذهب، نظام حاكم بر جامعه )در سطح خرد و كلان( عوامل تاریخی، قوانین و مقررات، مداخلات خارجی و داخلی و عواملی از این دست که در ایجاد و تقویت یا توسعه فرهنگی و اجتماعی افراد مؤثر می باشند.
از سوی دیگر بدون مهارت های تخصصی، افراد نمی توانند برند شخصی سطح بالایی داشته باشند؛ به عبارت دیگر دارا بودن دانش و مهارت تخصصی در حرفه شخصی از الزامات برند شخصی می باشد. در این زمینه موضوعاتی مانند یادگیری سازمانی، توسعه دیگران، تصمیم گیری و تصمیم سازی، رهبری، ارتباطات اثربخش، بصیرت و موضوعاتی از این دست قرار دارند که وجه تمایز افراد را تعیین می کند.
همچنین شبکه سازی یکی از ابزارهای مهم و حیاتی تلقی می شود. طبیعتاً موفق ترین روابط حاصل تعامات کوچک هستند. شبکه سازی تنها در مورد ایجاد ارتباط نیست، بلکه حفظ و توسعه این ارتباطات است. قسمتی از برند شخصی، عمل کردن به وعده برند است. وعده های برند به شما کمک می کنند که کارهای خود را بر اساس تعهدی که به دیگران دارید انجام دهید. نکته دیگر این که در برند سازی شخصی باید از آموزه های دینی و فرهنگی خود کمک گرفت و آن ها را با الگوهای متناسب علمی وفق داد.

  • برای اعتبار بخشی به یک برند شخصی چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ آیا داشن هدف برای برند شخصی کفایت می کند؟

به نکته خوبی اشاره فرمودید. بیشر مواقع از من می پرسند آیا ایجاد برند شخصی در کوتاه مدت و با اهداف تعیین شده امکان پذیر است؟ اجازه دهید الزامات ایجاد برند شخصی را حضورتان مطرح کنم. برخی از اصلی ترین این الزامات عبار تاند از:

  • داشن چشم انداز: برای ساختن برند شخصی باید چشم انداز خود را تعریف و تبیین کرد. این چشم انداز باید بلندمدت و به خوبی قابل سنجش و اندازه گیری باشد. از سوی دیگر شور و شوق و انگیزه ایجاد نماید. بدون چشم انداز روشن به سختی می توان به اهداف خود رسید. با تدوین چشم انداز است که ترسیم جایگاه برند شخصی در آینده امکان پذیر می شود.
  • تعیین حدود و قلمرو فعالیت: تعیین قلمرو برند شخصی بسیار مهم است. این امر کمک می کند تا از پراکندگی که در طی مسیر ایجاد برند اتفاق می افتد، جلوگیری شود.
  • تغییر و بهبود نگرش: همواره این امکان وجود دارد که با حرکت در مسیر تخصصی شدن مؤلفه های برند شخصی، تغییر نگرش نیز اتفاق بیفتد. باید این تغییرات را به سمت بهبود و ارتقا سوق داد و نگرش های منفی را مدیریت کرد.
  • کسب شایستگی های لازم: یکی از رازهای مهم در ماندگاری برند شخصی کسب شایستگی هایی است که به توسعه برند و ارائه خدمات باارزش تر کمک می کند. یادمان باشد که شایستگی ها نیز مانند قوطی کنسرو تاریخ مصرف دارند و باید به روز باشند.
  • کسب برتری در شایستگی ها: یکی از موضوعاتی که موجب قدرت برند شخصی می شود این نکته است که در شایستگی ها باید برتری را حفظ کرد. اجازه دهید مثالی بزنم. مثلاً اگر 5 نفر در یک رشته تخصص و مهارت لازم را چه از نظر فنی و سخت افزاری و چه
    از نظر انسانی و نرم افزاری داشته باشند، فردی که برتری بیشتری نسبت به سایرین دارد برند شخصی معتبرتری خواهد داشت.
  • یادگیری چابک: ذات یادگیری در بیشتر تخصص ها مطرح است ولی در برند شخصی یادگیری چابک حرف اول را می زند. در یادگیری چابک نه تنها افراد دائماً در حال یادگیری هستند بلکه با چابکی هرچه بیشتر این کار را انجام می دهند و گاهی یادگیری ترکیبی در این فرآیند
    به چابک شدن آنان نیز کمک می کند.
  • خلق ارزش: حاصل تمام تلاش ها برای برند شخصی، خلق ارزش است؛ به عبارت دیگر کسب دانش، مهارت و تخصص لازم و به روزرسانی آن ها کمک می کند تا فرد دارای برند شخصی ارزشی را خلق نماید که تمایز و برتری در آن موج می زند. این همان جایگاهی است که برند شخصی را معنادار می کند.

برای ساخت برند شخصی باید به صورت گام به گام قدم برداشت. برای این کار ضمن ساختن و توسعه مهارت های فردی باید توان شخصی را در به کارگیری شبکه ارتباطی نیز توسعه داد؛ به طوری که با ایجاد یک ارتباط قدرتمند از طریق رسانه ها و اینترنت بتوان در توسعه برند شخصی به صورت حرفه ای وارد شد. همچنین داشتن مهارت های موفقیت در کار شامل سخت افزار – نرم افزار و مهارت کار با شبکه های اجتماعی و از همه مهم تر داشن تخصص لازم روی یک موضوع و تسلط بر آن در محیط کار موجب ایجاد ارزش برای ارائه کمک های بیشتر به متقاضیان خدمات و محصولات به صورت قدرتمند و سطح بالا می گردد.

  • بسیاری از افراد تلاش دارند تا افراد مشهوری شوند آیا با مشهور شدن می توان صاحب برند شخصی شد؟

اجازه دهید نظر خودم را در مورد شهرت و برند شخصی بگویم. این دو بسیار با هم متفاوت هستند. شما ممکن است با افرادی مواجه شوید که به اندازه کافی شهرت دارند ولی خوش نام نیستند. شهرت دارند و مشهورند ولی تخصص لازم را ندارند؛ به عبارت دیگر شهرت آنان ناشی از عوامل و موقعیت هایی است که در آن قرار دارند و اگر آنان را از آن پست و مقام یا موقعیت خارج کنند هیچ نقطه قوتی ندارند که بتوانند با آن خود را مطرح کنند. پس شهرت با برند شخصی بسیار تفاوت دارد. در برند شخصی فرد تمایز و برتری تخصصی دارد. خوش نام است، صداقت دارد و قابل اعتماد است، پوینده است و برای حل مسئله کمک می کند. درحالی که در شهرت لزوماً این ویژگی ها وجود ندارد.

  • اگر بخواهید برندسازی شخصی و چالش های آن در ایران را آسیب شناسی کنید، از زاویه دید شما چه انتقادهایی به اقدامات برندسازی شخصی متداول در ایران وارد است؟

به نظرم آسیب شناسی برند شخصی در ایران از چند بعد قابل بررسی است. این ابعاد عبارت اند از: بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد فرهنگی – هنری، بعد مدیریتی و…که در قالب دو رویکرد تخصصی و عمومی قابل بحث می باشد. واقعیت این است افرادی که تمایل دارند در حوزه های یادشده صاحب برند شخصی باشند کمر به شایستگی های اساسی برای خلق و توسعه برند شخصی آگاهی دارند و بیشتر بر اساس غرایز طبیعی خود عمل می کنند. از سوی دیگر فرآیند ایجاد برند یک فرآیند بلندمدت و زمان بر می باشد در حالی که اکر افراد می خواهند یک شبه ره صدساله را بپیمایند و اصولاً وقت زیادی را به فراگیری این مهم اختصاص نمی دهند.
موضوع دیگر این است که در برند شخصی انسجام و یکپارچگی بسیار مهم است و یکی از تأکیدات در این حوزه تعیین قلمرو مخاطبان و تمرکز روی موضوع برند شخصی است؛ به عبارت دیگر جایگاه برند شخصی باید معلوم و مشخص باشد. اجازه دهید مثالی بزنم وقتی در ایران یک چهره ورزشی وارد حوزه سیاست می شود به این دلیل که مثلاً این فرد چهره ای محبوب است مورد استقبال قرار می گیرد. ولی واقعیت این است که وی برای انجام فعالیت های تخصصی در این رشته اصلاً شایستگی لازم را ندارد. این یکی از آسیب های مهم برند شخصی در ایران است که وقتی فرد در یک قلمرو موفق می شود، می خواهد در قلمرو دیگری که در آن تخصص ندارد هم ورود پیدا کند. مشکل جدی اینجاست که از اعتماد عمومی در این زمینه سوء استفاده می شود.
یکی از انتقاداتی که می توان به طور جدی مطرح کرد این است که برخی تصور می کنند برای جای گرفتن در اذهان عمومی باید به ظاهر خود توجه بیشتری کنند و دائماً به عناوین مختلف خود را در صدر اخبار قرار دهند. البته داشتن پوشش مناسب به هیچ وجه منظور ما نیست بلکه آن چیزی که به عنوان آسیب مطرح می شود استفاده از لباس هایی با طرح ها وتنوع رنگ های عجیب و غریب و نمادهای غیرمتعارف است. فراموش نکنیم برند شخصی با مسئولیت پذیری، ایجاد اعتماد و صداقت شروع می شود و با ارائه خدمات متمایز و تخصصی و مشعوف نمودن مستمر مخاطبان به اوج خود می رسدu

برند شخصی خود را چگونه ایجاد کنیم و توسعه دهیم؟

برند شخصی شما چگونگی ظاهر شدنتان در دنیای بیرونی است. به همین دلیل است که برندهای قوی ترجیح می دهند با افرادی با متانت و جالب شناخته شوند.

سازمان قدرتمند را افراد قدرتمند می سازند، از این رو کوشش برای توسعه ویژگی های فردی از طریق کسب شایستگی ها و ایجاد برند شخصی در فضای رقابتی امروز، امری غیرقابل اجتناب است. در زمینه اهمیت برند شخصی، کاتلر تحقیقی را انجام داده است که نتایج آن بر وابستگی موفقیت یک برند به توانایی و توسعه مهارت های مدیران و کارکنان تأکید دارد. وی معتقد است هرچه سازمان ها برای کسب شایستگی های کلیدی کارکنان سرمایه گذاری نمایند، به موفقیت برند خود در بازارهای رقابتی کمک می کنند. با توجه به اهمیت موضوع توسعه شایستگی ها و برتری مهارت ها در بهبود فضای کسب و کار، مصاحبه ای با خانم دکتر آذر صائمیان یکی از متخصصان و صاحب نظران این حوزه انجام دادیم.
آذر صائمیان در مقطع لیسانس در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران، در مقطع ارشد در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و در مقطع دکتری در دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه شهید بهشتی تحصیل کرده است. او سابقه ی بیش از 20 سال تدریس در دانشگاه ها و
مؤسسات تولیدی و صنعتی و 15 سال ارائه خدمات مشاوره مدیریت را در کارنامه خود دارد. همچنین تألیف بیش از 70 مقاله در مجلات ، ISI مجلات علمی- پژوهشی و مجلات تخصصی و تالیف و ترجمه سه کتاب از جمله فعالیت های پژوهشی اوست.
رساله دکتری صائمیان با عنوان طراحی و تبیین مدل توسعه برند شخصی مبتنی بر شایستگی فردی، اولین رساله دکتری با موضوع برند شخصی در ایران است. تقدم صائمیان در وارد شدن به بحث برند شخصی با دغدغه مندی و تعمقی همراه است که پس از خواندن این گفتگو بر خوانندگان آشکار می شود. دکتر آذر صائمیان در حال حاضر رئیس شورای سیاس تگذاری مجله مدیریت، عضو هیات مدیره جمعیت توسعه علمی کشور و قائم مقام دبیر کل انجمن مدیریت ایران است.مصاحبه با دکتر صائمیان درباره پرسونال برند

  • از نظر شما برند شخصی چیست و چه ویژگی هایی را توسعه می دهد؟

برند شخصی ایده قدرتمند، اثرگذار، روشن و مثبتی است که هر زمان دیگران به شما فکر کنند به ذهنشان خطور می کند. برند شخصی نشان دهنده ارزش ها، باورها و توانایی های افرادی است که برای ایجاد و توسعه آن چشم انداز و برنامه های اجرایی دقیق دارند. برندسازی شخصی فرآیندی است که افراد و تخصص شان را مثل برندهای تجاری علامت گذاری می کند. مفهوم برندسازی شخصی می گوید موفقیت از خود فرد به دست می آید؛ به این معنا که ذات و ماهیت یک فرد مشخص می کند که وی موفق خواهد بود یا نه. به علاوه، این فرآیند به صورت ایجاد یک دارایی که به فرد خاصی تعلق دارد نیز تعریف می شود؛ و پیکر، پوشش، ظاهر فیزیکی و زمینه های دانش را دربرمی گیرد؛ اما برندسازی شخصی، فقط به این موارد محدود نمی شود و منجر به یک احساس منحصربه فرد، به یادماندنی و ایده آل در صاحب برند می شود.
برند شخصی نشان می دهد که شما چه کسی هستید؟ چه کار می کنید؟ و چه چیز متفاوتی در شما وجود دارد؟ یا چگونه برای بازار هدف تان ارزش آفرینی می کنید. مونتویا، نویسنده کتاب برندی به نام شما و پدیده برندسازی شخصی می گوید: هرکسی، خواه ناخواه، دارای یک برند شخصی است. هدف باید این باشد که آن برند طوری طراحی شود که تأثیری واضح و حائز اهمیت در مورد شما و کارتان ایجاد کند، چه شما کارآفرین یا صاحب کسب و کاری کوچک باشید چه مدیرعامل یک شرکت بزرگ، برند شخصی زمانی معتبر می باشد که شما در رفتارهایتان وحدت رویه داشته باشید. داشن چشم انداز شخصی، دانش، مهارت، قدرت یادگیری، تفکر، اعتماد و علاقه مساوی با دارا بودن برند شخصی می باشد.
اجازه دهید در اینجا به این نکته بپردازم که وایت برای اولین بار در سال 1959 واژه �شایستگی � را برای توصیف ویژگی های شخصیت مرتبط با عملکرد برتر و انگیزه بالا معرفی کرد. وی تأکید داشت که ویژگی های شخصیتی فرد شامل کلیه ارزش ها و باورهایی می شود که در رفتار فرد نمایان می شود. وی همچنین به داشن انگیزه شخصی برای پیشرفت تأکید داشت و معتقد بود که بدون انگیزه بالا نمی توان عملکرد مطلوب داشت. این تحقیقات همچنان ادامه داشت تا در دهه 1960 رویکرد شایستگی به صورت رسمی در دانشگاه هاروارد مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت.
دانشگاه هاروارد در تبیین مؤلفه های اثرگذار بر شایستگی نقش اصلی را داشت. تام پیرز نیز از جمله افرادی بود که در حوزه برند شخصی مطالعات و تحقیقات گسترده ای انجام داد. اصطلاح برند شخصی اولین بار در یک مقاله در سال 1997 توسط تام پیرز استفاده و مطرح شد.

  • معمولاً مدیران و کارشناسان بیشتر با واژه برند محصول و برند شرکت آشنا هستند و کمتر در مورد برند شخصی و ویژگی های آن اطلاع دارند، وجوه تمایز و تفاوت این دو در چیست؟

اجازه دهید ابتدا هر کدام از این دو واژه را تعریف کنیم و سپس از تفاوت هایشان سخن بگوییم.
برند محصول: این برند، جهت افزایش درک مشریان از ویژگی ها، تمایزات و برتری های موجود در کالا و محصولات مورد استفاده قرار می گیرد. این برند طیف گسترده ای از نیاز مشتری تا قلمرو محصول، کیفیت و بسته بندی محصول و… را شامل می شود.
برند شخصی: به این برند، ایندیویژوال برند نیز گفته می شود. این برند بر اساس ویژگی ها و مهارت های شخصیتی، فرهنگی، تخصصی و اجتماعی شکل می گیرد و با برنامه ریزی مشخص و مدون، فرآیند رشد و ارتقای جایگاه فرد را در جهت دستیابی به فرصت های جدید تقویت
می نماید.
با مطالعه ویژگی های هرکدام از دو برند محصول و برند شخصی می توان به تفاوت ها، تمایزات و همچنین وجوه اشتراک آن ها دست یافت. در برند محصول، مشتری توجه خود را به کالا و ویژگی های آن معطوف می نماید و خیلی به سایر موضوعات قبل از فرآیند تولید محصول حساس نیست. در حالی که در برند شخصی این حساسیت مستمر و فراگیر است. برند محصول حاصل کارکرد مجموعه سیستم ها، منابع انسانی، منابع مالی، فناوری ها و امکانات در قالب یک شرکت است؛ در حالی که برند شخصی حاصل تلاش ها و سخت کوشی های خود فرد است. لذا در برند شخصی توسعه و گسترش شایستگی ها بسیار مهم است. من همواره گفته ام که یادمان باشد که بهترین و باکیفیت ترین محصولات، حاصل تلاش های بهترین افراد است. پس همه انواع برند زاییده تفکر، اندیشه و عملکرد افراد صاحب نظر و خبره می باشد.

  • کسب چه ویژگی ها و مهارت هایی به ایجاد برند شخصی کمک می کند؟

مولفه های اثرگذار بر توسعه برند شخصیافراد برای داشتن برند شخصی مطلوب باید ویژگی های مختلفی را از طریق کسب دانش، مهارت و تجربه بیاموزند و آن ها را به کار گیرند. بدون مهارت های حرفه ای، انسانی و ادراکی افراد نمی توانند حوزه برند شخصی خود را توسعه دهند. در این زمینه حداقل سه مؤلفه اساسی باید مد نظر باشد که عبارت اند از:
1- مؤلفه های فرهنگی.
2- مؤلفه های اجتماعی.
3- مؤلفه های تخصصی.
بدیهی است هرکدام از این سه مؤلفه خود به مجموعه های کوچک تری تقسیم می شوند که بدین ترتیب موضوع اثرگذاری آن ها بر توسعه برند شخصی طیف گسترده ای را دربرخواهد گرفت. با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده، مؤلفه های سه گانه فوق را برای برند شخصی در رساله دکتری خودم به شکل 1 ارائه نمودم.
مؤلفه های اثرگذار بر برند شخصی عمدتاً از سه حوزه دانش، مهارت و نگرش سرچشمه می گیرد که این سه به عنوان شایستگی ها نیز مطرح می باشند. از سویی دیگر مجموعه این شایستگی ها ریشه در بنیان های فرهنگی دارند که می تواند تأثیرات مثبتی در ایجاد و توسعه برند شخصی داشته باشد. در زمینه فرهنگ، موضوعاتی نظیر ارزش ها، باورها، انگیزش، سبک زندگی، ویژگی های شخصیتی و رویه های اثرگذاری و تأثیرپذیری مورد بررسی قرار می گیرد.
برای مؤلفه های اجتماعی با توجه به گستردگی آن ها می توان عوامل بی شماری را معرفی كرد كه هر یک به نحوی بر رفتار و شخصیت افراد تأثیر می گذارد. این عوامل اصلی و عمده عبارت اند از: اوضاع اقلیمی، موقعیت جغرافیایی، مذهب، نظام حاكم بر جامعه )در سطح خرد و كلان( عوامل تاریخی، قوانین و مقررات، مداخلات خارجی و داخلی و عواملی از این دست که در ایجاد و تقویت یا توسعه فرهنگی و اجتماعی افراد مؤثر می باشند.
از سوی دیگر بدون مهارت های تخصصی، افراد نمی توانند برند شخصی سطح بالایی داشته باشند؛ به عبارت دیگر دارا بودن دانش و مهارت تخصصی در حرفه شخصی از الزامات برند شخصی می باشد. در این زمینه موضوعاتی مانند یادگیری سازمانی، توسعه دیگران، تصمیم گیری و تصمیم سازی، رهبری، ارتباطات اثربخش، بصیرت و موضوعاتی از این دست قرار دارند که وجه تمایز افراد را تعیین می کند.
همچنین شبکه سازی یکی از ابزارهای مهم و حیاتی تلقی می شود. طبیعتاً موفق ترین روابط حاصل تعامات کوچک هستند. شبکه سازی تنها در مورد ایجاد ارتباط نیست، بلکه حفظ و توسعه این ارتباطات است. قسمتی از برند شخصی، عمل کردن به وعده برند است. وعده های برند به شما کمک می کنند که کارهای خود را بر اساس تعهدی که به دیگران دارید انجام دهید. نکته دیگر این که در برند سازی شخصی باید از آموزه های دینی و فرهنگی خود کمک گرفت و آن ها را با الگوهای متناسب علمی وفق داد.

  • برای اعتبار بخشی به یک برند شخصی چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ آیا داشن هدف برای برند شخصی کفایت می کند؟

به نکته خوبی اشاره فرمودید. بیشر مواقع از من می پرسند آیا ایجاد برند شخصی در کوتاه مدت و با اهداف تعیین شده امکان پذیر است؟ اجازه دهید الزامات ایجاد برند شخصی را حضورتان مطرح کنم. برخی از اصلی ترین این الزامات عبار تاند از:

  • داشن چشم انداز: برای ساختن برند شخصی باید چشم انداز خود را تعریف و تبیین کرد. این چشم انداز باید بلندمدت و به خوبی قابل سنجش و اندازه گیری باشد. از سوی دیگر شور و شوق و انگیزه ایجاد نماید. بدون چشم انداز روشن به سختی می توان به اهداف خود رسید. با تدوین چشم انداز است که ترسیم جایگاه برند شخصی در آینده امکان پذیر می شود.
  • تعیین حدود و قلمرو فعالیت: تعیین قلمرو برند شخصی بسیار مهم است. این امر کمک می کند تا از پراکندگی که در طی مسیر ایجاد برند اتفاق می افتد، جلوگیری شود.
  • تغییر و بهبود نگرش: همواره این امکان وجود دارد که با حرکت در مسیر تخصصی شدن مؤلفه های برند شخصی، تغییر نگرش نیز اتفاق بیفتد. باید این تغییرات را به سمت بهبود و ارتقا سوق داد و نگرش های منفی را مدیریت کرد.
  • کسب شایستگی های لازم: یکی از رازهای مهم در ماندگاری برند شخصی کسب شایستگی هایی است که به توسعه برند و ارائه خدمات باارزش تر کمک می کند. یادمان باشد که شایستگی ها نیز مانند قوطی کنسرو تاریخ مصرف دارند و باید به روز باشند.
  • کسب برتری در شایستگی ها: یکی از موضوعاتی که موجب قدرت برند شخصی می شود این نکته است که در شایستگی ها باید برتری را حفظ کرد. اجازه دهید مثالی بزنم. مثلاً اگر 5 نفر در یک رشته تخصص و مهارت لازم را چه از نظر فنی و سخت افزاری و چه
    از نظر انسانی و نرم افزاری داشته باشند، فردی که برتری بیشتری نسبت به سایرین دارد برند شخصی معتبرتری خواهد داشت.
  • یادگیری چابک: ذات یادگیری در بیشتر تخصص ها مطرح است ولی در برند شخصی یادگیری چابک حرف اول را می زند. در یادگیری چابک نه تنها افراد دائماً در حال یادگیری هستند بلکه با چابکی هرچه بیشتر این کار را انجام می دهند و گاهی یادگیری ترکیبی در این فرآیند
    به چابک شدن آنان نیز کمک می کند.
  • خلق ارزش: حاصل تمام تلاش ها برای برند شخصی، خلق ارزش است؛ به عبارت دیگر کسب دانش، مهارت و تخصص لازم و به روزرسانی آن ها کمک می کند تا فرد دارای برند شخصی ارزشی را خلق نماید که تمایز و برتری در آن موج می زند. این همان جایگاهی است که برند شخصی را معنادار می کند.

برای ساخت برند شخصی باید به صورت گام به گام قدم برداشت. برای این کار ضمن ساختن و توسعه مهارت های فردی باید توان شخصی را در به کارگیری شبکه ارتباطی نیز توسعه داد؛ به طوری که با ایجاد یک ارتباط قدرتمند از طریق رسانه ها و اینترنت بتوان در توسعه برند شخصی به صورت حرفه ای وارد شد. همچنین داشتن مهارت های موفقیت در کار شامل سخت افزار – نرم افزار و مهارت کار با شبکه های اجتماعی و از همه مهم تر داشن تخصص لازم روی یک موضوع و تسلط بر آن در محیط کار موجب ایجاد ارزش برای ارائه کمک های بیشتر به متقاضیان خدمات و محصولات به صورت قدرتمند و سطح بالا می گردد.

  • بسیاری از افراد تلاش دارند تا افراد مشهوری شوند آیا با مشهور شدن می توان صاحب برند شخصی شد؟

اجازه دهید نظر خودم را در مورد شهرت و برند شخصی بگویم. این دو بسیار با هم متفاوت هستند. شما ممکن است با افرادی مواجه شوید که به اندازه کافی شهرت دارند ولی خوش نام نیستند. شهرت دارند و مشهورند ولی تخصص لازم را ندارند؛ به عبارت دیگر شهرت آنان ناشی از عوامل و موقعیت هایی است که در آن قرار دارند و اگر آنان را از آن پست و مقام یا موقعیت خارج کنند هیچ نقطه قوتی ندارند که بتوانند با آن خود را مطرح کنند. پس شهرت با برند شخصی بسیار تفاوت دارد. در برند شخصی فرد تمایز و برتری تخصصی دارد. خوش نام است، صداقت دارد و قابل اعتماد است، پوینده است و برای حل مسئله کمک می کند. درحالی که در شهرت لزوماً این ویژگی ها وجود ندارد.

  • اگر بخواهید برندسازی شخصی و چالش های آن در ایران را آسیب شناسی کنید، از زاویه دید شما چه انتقادهایی به اقدامات برندسازی شخصی متداول در ایران وارد است؟

به نظرم آسیب شناسی برند شخصی در ایران از چند بعد قابل بررسی است. این ابعاد عبارت اند از: بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد فرهنگی – هنری، بعد مدیریتی و…که در قالب دو رویکرد تخصصی و عمومی قابل بحث می باشد. واقعیت این است افرادی که تمایل دارند در حوزه های یادشده صاحب برند شخصی باشند کمر به شایستگی های اساسی برای خلق و توسعه برند شخصی آگاهی دارند و بیشتر بر اساس غرایز طبیعی خود عمل می کنند. از سوی دیگر فرآیند ایجاد برند یک فرآیند بلندمدت و زمان بر می باشد در حالی که اکر افراد می خواهند یک شبه ره صدساله را بپیمایند و اصولاً وقت زیادی را به فراگیری این مهم اختصاص نمی دهند.
موضوع دیگر این است که در برند شخصی انسجام و یکپارچگی بسیار مهم است و یکی از تأکیدات در این حوزه تعیین قلمرو مخاطبان و تمرکز روی موضوع برند شخصی است؛ به عبارت دیگر جایگاه برند شخصی باید معلوم و مشخص باشد. اجازه دهید مثالی بزنم وقتی در ایران یک چهره ورزشی وارد حوزه سیاست می شود به این دلیل که مثلاً این فرد چهره ای محبوب است مورد استقبال قرار می گیرد. ولی واقعیت این است که وی برای انجام فعالیت های تخصصی در این رشته اصلاً شایستگی لازم را ندارد. این یکی از آسیب های مهم برند شخصی در ایران است که وقتی فرد در یک قلمرو موفق می شود، می خواهد در قلمرو دیگری که در آن تخصص ندارد هم ورود پیدا کند. مشکل جدی اینجاست که از اعتماد عمومی در این زمینه سوء استفاده می شود.
یکی از انتقاداتی که می توان به طور جدی مطرح کرد این است که برخی تصور می کنند برای جای گرفتن در اذهان عمومی باید به ظاهر خود توجه بیشتری کنند و دائماً به عناوین مختلف خود را در صدر اخبار قرار دهند. البته داشتن پوشش مناسب به هیچ وجه منظور ما نیست بلکه آن چیزی که به عنوان آسیب مطرح می شود استفاده از لباس هایی با طرح ها وتنوع رنگ های عجیب و غریب و نمادهای غیرمتعارف است. فراموش نکنیم برند شخصی با مسئولیت پذیری، ایجاد اعتماد و صداقت شروع می شود و با ارائه خدمات متمایز و تخصصی و مشعوف نمودن مستمر مخاطبان به اوج خود می رسدu

برند شخصی خود را چگونه ایجاد کنیم و توسعه دهیم؟

برند شخصی شما چگونگی ظاهر شدنتان در دنیای بیرونی است. به همین دلیل است که برندهای قوی ترجیح می دهند با افرادی با متانت و جالب شناخته شوند.

سازمان قدرتمند را افراد قدرتمند می سازند، از این رو کوشش برای توسعه ویژگی های فردی از طریق کسب شایستگی ها و ایجاد برند شخصی در فضای رقابتی امروز، امری غیرقابل اجتناب است. در زمینه اهمیت برند شخصی، کاتلر تحقیقی را انجام داده است که نتایج آن بر وابستگی موفقیت یک برند به توانایی و توسعه مهارت های مدیران و کارکنان تأکید دارد. وی معتقد است هرچه سازمان ها برای کسب شایستگی های کلیدی کارکنان سرمایه گذاری نمایند، به موفقیت برند خود در بازارهای رقابتی کمک می کنند. با توجه به اهمیت موضوع توسعه شایستگی ها و برتری مهارت ها در بهبود فضای کسب و کار، مصاحبه ای با خانم دکتر آذر صائمیان یکی از متخصصان و صاحب نظران این حوزه انجام دادیم.
آذر صائمیان در مقطع لیسانس در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران، در مقطع ارشد در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و در مقطع دکتری در دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه شهید بهشتی تحصیل کرده است. او سابقه ی بیش از 20 سال تدریس در دانشگاه ها و
مؤسسات تولیدی و صنعتی و 15 سال ارائه خدمات مشاوره مدیریت را در کارنامه خود دارد. همچنین تألیف بیش از 70 مقاله در مجلات ، ISI مجلات علمی- پژوهشی و مجلات تخصصی و تالیف و ترجمه سه کتاب از جمله فعالیت های پژوهشی اوست.
رساله دکتری صائمیان با عنوان طراحی و تبیین مدل توسعه برند شخصی مبتنی بر شایستگی فردی، اولین رساله دکتری با موضوع برند شخصی در ایران است. تقدم صائمیان در وارد شدن به بحث برند شخصی با دغدغه مندی و تعمقی همراه است که پس از خواندن این گفتگو بر خوانندگان آشکار می شود. دکتر آذر صائمیان در حال حاضر رئیس شورای سیاس تگذاری مجله مدیریت، عضو هیات مدیره جمعیت توسعه علمی کشور و قائم مقام دبیر کل انجمن مدیریت ایران است.مصاحبه با دکتر صائمیان درباره پرسونال برند

  • از نظر شما برند شخصی چیست و چه ویژگی هایی را توسعه می دهد؟

برند شخصی ایده قدرتمند، اثرگذار، روشن و مثبتی است که هر زمان دیگران به شما فکر کنند به ذهنشان خطور می کند. برند شخصی نشان دهنده ارزش ها، باورها و توانایی های افرادی است که برای ایجاد و توسعه آن چشم انداز و برنامه های اجرایی دقیق دارند. برندسازی شخصی فرآیندی است که افراد و تخصص شان را مثل برندهای تجاری علامت گذاری می کند. مفهوم برندسازی شخصی می گوید موفقیت از خود فرد به دست می آید؛ به این معنا که ذات و ماهیت یک فرد مشخص می کند که وی موفق خواهد بود یا نه. به علاوه، این فرآیند به صورت ایجاد یک دارایی که به فرد خاصی تعلق دارد نیز تعریف می شود؛ و پیکر، پوشش، ظاهر فیزیکی و زمینه های دانش را دربرمی گیرد؛ اما برندسازی شخصی، فقط به این موارد محدود نمی شود و منجر به یک احساس منحصربه فرد، به یادماندنی و ایده آل در صاحب برند می شود.
برند شخصی نشان می دهد که شما چه کسی هستید؟ چه کار می کنید؟ و چه چیز متفاوتی در شما وجود دارد؟ یا چگونه برای بازار هدف تان ارزش آفرینی می کنید. مونتویا، نویسنده کتاب برندی به نام شما و پدیده برندسازی شخصی می گوید: هرکسی، خواه ناخواه، دارای یک برند شخصی است. هدف باید این باشد که آن برند طوری طراحی شود که تأثیری واضح و حائز اهمیت در مورد شما و کارتان ایجاد کند، چه شما کارآفرین یا صاحب کسب و کاری کوچک باشید چه مدیرعامل یک شرکت بزرگ، برند شخصی زمانی معتبر می باشد که شما در رفتارهایتان وحدت رویه داشته باشید. داشن چشم انداز شخصی، دانش، مهارت، قدرت یادگیری، تفکر، اعتماد و علاقه مساوی با دارا بودن برند شخصی می باشد.
اجازه دهید در اینجا به این نکته بپردازم که وایت برای اولین بار در سال 1959 واژه �شایستگی � را برای توصیف ویژگی های شخصیت مرتبط با عملکرد برتر و انگیزه بالا معرفی کرد. وی تأکید داشت که ویژگی های شخصیتی فرد شامل کلیه ارزش ها و باورهایی می شود که در رفتار فرد نمایان می شود. وی همچنین به داشن انگیزه شخصی برای پیشرفت تأکید داشت و معتقد بود که بدون انگیزه بالا نمی توان عملکرد مطلوب داشت. این تحقیقات همچنان ادامه داشت تا در دهه 1960 رویکرد شایستگی به صورت رسمی در دانشگاه هاروارد مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت.
دانشگاه هاروارد در تبیین مؤلفه های اثرگذار بر شایستگی نقش اصلی را داشت. تام پیرز نیز از جمله افرادی بود که در حوزه برند شخصی مطالعات و تحقیقات گسترده ای انجام داد. اصطلاح برند شخصی اولین بار در یک مقاله در سال 1997 توسط تام پیرز استفاده و مطرح شد.

  • معمولاً مدیران و کارشناسان بیشتر با واژه برند محصول و برند شرکت آشنا هستند و کمتر در مورد برند شخصی و ویژگی های آن اطلاع دارند، وجوه تمایز و تفاوت این دو در چیست؟

اجازه دهید ابتدا هر کدام از این دو واژه را تعریف کنیم و سپس از تفاوت هایشان سخن بگوییم.
برند محصول: این برند، جهت افزایش درک مشریان از ویژگی ها، تمایزات و برتری های موجود در کالا و محصولات مورد استفاده قرار می گیرد. این برند طیف گسترده ای از نیاز مشتری تا قلمرو محصول، کیفیت و بسته بندی محصول و… را شامل می شود.
برند شخصی: به این برند، ایندیویژوال برند نیز گفته می شود. این برند بر اساس ویژگی ها و مهارت های شخصیتی، فرهنگی، تخصصی و اجتماعی شکل می گیرد و با برنامه ریزی مشخص و مدون، فرآیند رشد و ارتقای جایگاه فرد را در جهت دستیابی به فرصت های جدید تقویت
می نماید.
با مطالعه ویژگی های هرکدام از دو برند محصول و برند شخصی می توان به تفاوت ها، تمایزات و همچنین وجوه اشتراک آن ها دست یافت. در برند محصول، مشتری توجه خود را به کالا و ویژگی های آن معطوف می نماید و خیلی به سایر موضوعات قبل از فرآیند تولید محصول حساس نیست. در حالی که در برند شخصی این حساسیت مستمر و فراگیر است. برند محصول حاصل کارکرد مجموعه سیستم ها، منابع انسانی، منابع مالی، فناوری ها و امکانات در قالب یک شرکت است؛ در حالی که برند شخصی حاصل تلاش ها و سخت کوشی های خود فرد است. لذا در برند شخصی توسعه و گسترش شایستگی ها بسیار مهم است. من همواره گفته ام که یادمان باشد که بهترین و باکیفیت ترین محصولات، حاصل تلاش های بهترین افراد است. پس همه انواع برند زاییده تفکر، اندیشه و عملکرد افراد صاحب نظر و خبره می باشد.

  • کسب چه ویژگی ها و مهارت هایی به ایجاد برند شخصی کمک می کند؟

مولفه های اثرگذار بر توسعه برند شخصیافراد برای داشتن برند شخصی مطلوب باید ویژگی های مختلفی را از طریق کسب دانش، مهارت و تجربه بیاموزند و آن ها را به کار گیرند. بدون مهارت های حرفه ای، انسانی و ادراکی افراد نمی توانند حوزه برند شخصی خود را توسعه دهند. در این زمینه حداقل سه مؤلفه اساسی باید مد نظر باشد که عبارت اند از:
1- مؤلفه های فرهنگی.
2- مؤلفه های اجتماعی.
3- مؤلفه های تخصصی.
بدیهی است هرکدام از این سه مؤلفه خود به مجموعه های کوچک تری تقسیم می شوند که بدین ترتیب موضوع اثرگذاری آن ها بر توسعه برند شخصی طیف گسترده ای را دربرخواهد گرفت. با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده، مؤلفه های سه گانه فوق را برای برند شخصی در رساله دکتری خودم به شکل 1 ارائه نمودم.
مؤلفه های اثرگذار بر برند شخصی عمدتاً از سه حوزه دانش، مهارت و نگرش سرچشمه می گیرد که این سه به عنوان شایستگی ها نیز مطرح می باشند. از سویی دیگر مجموعه این شایستگی ها ریشه در بنیان های فرهنگی دارند که می تواند تأثیرات مثبتی در ایجاد و توسعه برند شخصی داشته باشد. در زمینه فرهنگ، موضوعاتی نظیر ارزش ها، باورها، انگیزش، سبک زندگی، ویژگی های شخصیتی و رویه های اثرگذاری و تأثیرپذیری مورد بررسی قرار می گیرد.
برای مؤلفه های اجتماعی با توجه به گستردگی آن ها می توان عوامل بی شماری را معرفی كرد كه هر یک به نحوی بر رفتار و شخصیت افراد تأثیر می گذارد. این عوامل اصلی و عمده عبارت اند از: اوضاع اقلیمی، موقعیت جغرافیایی، مذهب، نظام حاكم بر جامعه )در سطح خرد و كلان( عوامل تاریخی، قوانین و مقررات، مداخلات خارجی و داخلی و عواملی از این دست که در ایجاد و تقویت یا توسعه فرهنگی و اجتماعی افراد مؤثر می باشند.
از سوی دیگر بدون مهارت های تخصصی، افراد نمی توانند برند شخصی سطح بالایی داشته باشند؛ به عبارت دیگر دارا بودن دانش و مهارت تخصصی در حرفه شخصی از الزامات برند شخصی می باشد. در این زمینه موضوعاتی مانند یادگیری سازمانی، توسعه دیگران، تصمیم گیری و تصمیم سازی، رهبری، ارتباطات اثربخش، بصیرت و موضوعاتی از این دست قرار دارند که وجه تمایز افراد را تعیین می کند.
همچنین شبکه سازی یکی از ابزارهای مهم و حیاتی تلقی می شود. طبیعتاً موفق ترین روابط حاصل تعامات کوچک هستند. شبکه سازی تنها در مورد ایجاد ارتباط نیست، بلکه حفظ و توسعه این ارتباطات است. قسمتی از برند شخصی، عمل کردن به وعده برند است. وعده های برند به شما کمک می کنند که کارهای خود را بر اساس تعهدی که به دیگران دارید انجام دهید. نکته دیگر این که در برند سازی شخصی باید از آموزه های دینی و فرهنگی خود کمک گرفت و آن ها را با الگوهای متناسب علمی وفق داد.

  • برای اعتبار بخشی به یک برند شخصی چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ آیا داشن هدف برای برند شخصی کفایت می کند؟

به نکته خوبی اشاره فرمودید. بیشر مواقع از من می پرسند آیا ایجاد برند شخصی در کوتاه مدت و با اهداف تعیین شده امکان پذیر است؟ اجازه دهید الزامات ایجاد برند شخصی را حضورتان مطرح کنم. برخی از اصلی ترین این الزامات عبار تاند از:

  • داشن چشم انداز: برای ساختن برند شخصی باید چشم انداز خود را تعریف و تبیین کرد. این چشم انداز باید بلندمدت و به خوبی قابل سنجش و اندازه گیری باشد. از سوی دیگر شور و شوق و انگیزه ایجاد نماید. بدون چشم انداز روشن به سختی می توان به اهداف خود رسید. با تدوین چشم انداز است که ترسیم جایگاه برند شخصی در آینده امکان پذیر می شود.
  • تعیین حدود و قلمرو فعالیت: تعیین قلمرو برند شخصی بسیار مهم است. این امر کمک می کند تا از پراکندگی که در طی مسیر ایجاد برند اتفاق می افتد، جلوگیری شود.
  • تغییر و بهبود نگرش: همواره این امکان وجود دارد که با حرکت در مسیر تخصصی شدن مؤلفه های برند شخصی، تغییر نگرش نیز اتفاق بیفتد. باید این تغییرات را به سمت بهبود و ارتقا سوق داد و نگرش های منفی را مدیریت کرد.
  • کسب شایستگی های لازم: یکی از رازهای مهم در ماندگاری برند شخصی کسب شایستگی هایی است که به توسعه برند و ارائه خدمات باارزش تر کمک می کند. یادمان باشد که شایستگی ها نیز مانند قوطی کنسرو تاریخ مصرف دارند و باید به روز باشند.
  • کسب برتری در شایستگی ها: یکی از موضوعاتی که موجب قدرت برند شخصی می شود این نکته است که در شایستگی ها باید برتری را حفظ کرد. اجازه دهید مثالی بزنم. مثلاً اگر 5 نفر در یک رشته تخصص و مهارت لازم را چه از نظر فنی و سخت افزاری و چه
    از نظر انسانی و نرم افزاری داشته باشند، فردی که برتری بیشتری نسبت به سایرین دارد برند شخصی معتبرتری خواهد داشت.
  • یادگیری چابک: ذات یادگیری در بیشتر تخصص ها مطرح است ولی در برند شخصی یادگیری چابک حرف اول را می زند. در یادگیری چابک نه تنها افراد دائماً در حال یادگیری هستند بلکه با چابکی هرچه بیشتر این کار را انجام می دهند و گاهی یادگیری ترکیبی در این فرآیند
    به چابک شدن آنان نیز کمک می کند.
  • خلق ارزش: حاصل تمام تلاش ها برای برند شخصی، خلق ارزش است؛ به عبارت دیگر کسب دانش، مهارت و تخصص لازم و به روزرسانی آن ها کمک می کند تا فرد دارای برند شخصی ارزشی را خلق نماید که تمایز و برتری در آن موج می زند. این همان جایگاهی است که برند شخصی را معنادار می کند.

برای ساخت برند شخصی باید به صورت گام به گام قدم برداشت. برای این کار ضمن ساختن و توسعه مهارت های فردی باید توان شخصی را در به کارگیری شبکه ارتباطی نیز توسعه داد؛ به طوری که با ایجاد یک ارتباط قدرتمند از طریق رسانه ها و اینترنت بتوان در توسعه برند شخصی به صورت حرفه ای وارد شد. همچنین داشتن مهارت های موفقیت در کار شامل سخت افزار – نرم افزار و مهارت کار با شبکه های اجتماعی و از همه مهم تر داشن تخصص لازم روی یک موضوع و تسلط بر آن در محیط کار موجب ایجاد ارزش برای ارائه کمک های بیشتر به متقاضیان خدمات و محصولات به صورت قدرتمند و سطح بالا می گردد.

  • بسیاری از افراد تلاش دارند تا افراد مشهوری شوند آیا با مشهور شدن می توان صاحب برند شخصی شد؟

اجازه دهید نظر خودم را در مورد شهرت و برند شخصی بگویم. این دو بسیار با هم متفاوت هستند. شما ممکن است با افرادی مواجه شوید که به اندازه کافی شهرت دارند ولی خوش نام نیستند. شهرت دارند و مشهورند ولی تخصص لازم را ندارند؛ به عبارت دیگر شهرت آنان ناشی از عوامل و موقعیت هایی است که در آن قرار دارند و اگر آنان را از آن پست و مقام یا موقعیت خارج کنند هیچ نقطه قوتی ندارند که بتوانند با آن خود را مطرح کنند. پس شهرت با برند شخصی بسیار تفاوت دارد. در برند شخصی فرد تمایز و برتری تخصصی دارد. خوش نام است، صداقت دارد و قابل اعتماد است، پوینده است و برای حل مسئله کمک می کند. درحالی که در شهرت لزوماً این ویژگی ها وجود ندارد.

  • اگر بخواهید برندسازی شخصی و چالش های آن در ایران را آسیب شناسی کنید، از زاویه دید شما چه انتقادهایی به اقدامات برندسازی شخصی متداول در ایران وارد است؟

به نظرم آسیب شناسی برند شخصی در ایران از چند بعد قابل بررسی است. این ابعاد عبارت اند از: بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد فرهنگی – هنری، بعد مدیریتی و…که در قالب دو رویکرد تخصصی و عمومی قابل بحث می باشد. واقعیت این است افرادی که تمایل دارند در حوزه های یادشده صاحب برند شخصی باشند کمر به شایستگی های اساسی برای خلق و توسعه برند شخصی آگاهی دارند و بیشتر بر اساس غرایز طبیعی خود عمل می کنند. از سوی دیگر فرآیند ایجاد برند یک فرآیند بلندمدت و زمان بر می باشد در حالی که اکر افراد می خواهند یک شبه ره صدساله را بپیمایند و اصولاً وقت زیادی را به فراگیری این مهم اختصاص نمی دهند.
موضوع دیگر این است که در برند شخصی انسجام و یکپارچگی بسیار مهم است و یکی از تأکیدات در این حوزه تعیین قلمرو مخاطبان و تمرکز روی موضوع برند شخصی است؛ به عبارت دیگر جایگاه برند شخصی باید معلوم و مشخص باشد. اجازه دهید مثالی بزنم وقتی در ایران یک چهره ورزشی وارد حوزه سیاست می شود به این دلیل که مثلاً این فرد چهره ای محبوب است مورد استقبال قرار می گیرد. ولی واقعیت این است که وی برای انجام فعالیت های تخصصی در این رشته اصلاً شایستگی لازم را ندارد. این یکی از آسیب های مهم برند شخصی در ایران است که وقتی فرد در یک قلمرو موفق می شود، می خواهد در قلمرو دیگری که در آن تخصص ندارد هم ورود پیدا کند. مشکل جدی اینجاست که از اعتماد عمومی در این زمینه سوء استفاده می شود.
یکی از انتقاداتی که می توان به طور جدی مطرح کرد این است که برخی تصور می کنند برای جای گرفتن در اذهان عمومی باید به ظاهر خود توجه بیشتری کنند و دائماً به عناوین مختلف خود را در صدر اخبار قرار دهند. البته داشتن پوشش مناسب به هیچ وجه منظور ما نیست بلکه آن چیزی که به عنوان آسیب مطرح می شود استفاده از لباس هایی با طرح ها وتنوع رنگ های عجیب و غریب و نمادهای غیرمتعارف است. فراموش نکنیم برند شخصی با مسئولیت پذیری، ایجاد اعتماد و صداقت شروع می شود و با ارائه خدمات متمایز و تخصصی و مشعوف نمودن مستمر مخاطبان به اوج خود می رسدu